سلام

چند وقتی هست میام پست بنویسم؛ اما تا نصفه مینویسم و ولش میکنم.

 

نمیدونم شاید قسمت نبیده.

 

امروز تصمیم جدی گرفتم پست بنویسم که یه اتفاقی افتاد و هنوز از شوکش بیرون نیومدم.

 

بعضی وقتا تو کار آدما میمونی.

 

بگذریم....

 

اومدم میلاد مولود کعبه رو به همه ی دوستان وبلاگی تبریک بگم

 

همچنین روز مرد و به همه ی اهلش تبریک بگم.

 

کسایی که واقعا مردن.

 

نه مثه نامرد های مرد نمای امروزی.

 

آمده است:

 

سلامتی اون بچه قدیمیا که با زغال برا خودشون سیبیل میذاشتن تا شبیه باباهاشون بشن،

نه اونایی که ابرو برمیدارن شبیه ماماناشون بشن صلوات.

 

یه شعر قشنگ که واقعا دوسش دارم.

 

خدایا چنان کن سرانجام کار

 

تو خشنود باشی و ما رستگار

 

پ ن:شاید عباراتم به هم ربط نداشته باشه،اونم بذارید به پای احوال ما که به قول شاعر گفتنی

 

مثه تموم عالم حاله منم خرابه :دی

 

باور بنمایید من از اینا گوش نمیدم تو تاکسی شنیدم:دی

 

امروز نوشت:بسی مویه میکنیم.

ماهی عزیزمان چند وقتی بود که روی سرش و چند نقطه از بدنش سیاه شده بود

امروز دیدیم کف ظرف افتاده و به بغل کمی میره و داره نفس آخرش و میزنه

دعاش کنید